• وبلاگ : غريب آشنا
  • يادداشت : همولايتي!
  • نظرات : 14 خصوصي ، 82 عمومي
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2   3   4   5    >>    >
     

    يادم باشد حرفي نزنم که به کسي بر بخورد...

    نگاهي نکنم که دل کسي بلرزد...

    راهي نروم که بي راه باشد...

    خطي ننويسم که آزار دهد کسي را...

    يادم باشد که روز و روزگار خوش است!

    همه چي روبه راه است و بر وفق مراد!! و... خوب...!
    تنها، تنها دل ما دل نيست... آره...
    تنها دل ما دل نيست...


    سيمرغم..... كجايي....

    اوووووه! و وااااي از دست اين اتنخابات بي سر و ته هميشگي!

    شبيه كابوس ميمونه!!!!

    سلام.وبلاگ قشنگ تون رو ديدم.خسته نباشيد.اگه وقت كرديد به من هم سر بزنيد.

    سلام

    عيدت مبارك

    عيد ديدني نمياي

    حق يارت

    سلام دوستم

    عيدت مبارك مرسي كه بهم سر زدي راستي مطالب وبلاگت خيلي قشنگه بهت تبريک ميگم . بازم پيشم بيا .

    التماس دعا.......

    سلام

    عيدت مبارك

    موفق باشي

    + do 

    سلام

    باهام دعوا نكنيها ولي منم راي ندادم البته هنوز به سنش نرسيدم يك ماه ديگه مونده

    ولي خيليها بودن ميگفتن مگه بيكاريم بريم راي بديم؟

    اينا خودشونم نميدونن چيكار ميكنن راي نميدن كلي هم از مملكت ايراد ميگيرن كه اينا كيه انتخاب شدنو و ...

    عجبا

    فقط يادمان باشد که؛

    آمدن بهار خيلي هم مهم نيست

    مهم اين است که هميشه ،

    بهاري باشيم و بمانيم

    عيدت مبارك

    با سلام به شما بزرگوار.....

    ممنون از حضور گرمتون.

    عيد نوروز بر شما مبارك

    ستاره بختتان بالا و سپيده صبحتان تابناك ...

    سايه عمرتان بلند و ساز زندگيتان هميشه كوك كوك ...

    سرزمين دلتان سبز سبز. با ارزوي توفيقات روز افزون انشاالله

    سلام خدمت شما دوست عزيز

    عيدتون مبارك

    ممنون از اينكه به بلاگ من اومدين و من رو به خونتون دعوت كردين

    بلاگ خوبي دارين بهتون تيريك ميگم

    اميدوارم باز هم رد پاي شما رو در بلاگم ببينم

    موفق باشيد

    مطلب زيبا و درخور تفكري بود.

    شعر قبلي هم خيلي به دلم چسبيد.

    حتما لينكتون مي كنم.

    شاد و موفق باشيد.

    غمي غمناک

    شب سردي است و من افسرده

    راه دوري است و پايي خسته

    تيرگي هست و چراغي مرده

    مي کنم ? تنها ? از جاده عبور :

    دور ماندند ز من آدم ها

    سايه اي از سر ديوار گذشت ?

    غمي افزود مرا بر غم ها

    فکر تاريکي و اين ويراني

    بي خبر آمد تا با دل من

    قصه ها ساز کند پنهاني

    نيست رنگي که بگويد با من

    اندکي صبر سحر نزديک است

    هر دم اين بانگ بر آرم از دل :

    واي اين شب چقدر تاريک است !

    خنده اي کو که به دل انگيزم ؟

    قطره اي کو که به دريا ريزم ؟

    صخره اي کو که بدان آويزم ؟

    مثل اين است که شب نمناک است

    ديگران را هم غم است بر دل

    غم من ليک غمي عمناک است

       1   2   3   4   5    >>    >