• وبلاگ : غريب آشنا
  • يادداشت : عذر
  • نظرات : 20 خصوصي ، 100 عمومي
  • آموزش پیرایش مردانه اورجینال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2   3   4   5    >>    >
     
    + مريم 

    زندگي سخت نيست ، ما سختش مي کنيم

    دل ها تنگ نيست ، ما تنگش ميکنيم

    عشق قشنگ نيست ، ما رنگش ميکنيم

    دل هيچ کس بد نيست ، ما سنگش ميکنيم

    + مريم 

    کمي دلگير شدم اما چون بايد شاد باشيم

    خدا رو شکر مي کنم که الان سالم هستي و برات صورتک هاي شادميفرستم

    لذت ببر

    شاد باش

    سلام دوست خوبم از شنيدن خبرت واقعا ناراحت شدم

    و خوشحالم كه الان حالت بهتر واميدوارم كه بهتر هم بشي و هرچه زودتر برگردي و دوباره آپ كني ممنونم كه به ياد من بودي و شرمنده از اينكه تو اين مدت ازت بيخبر بودم منو بابت كوتاهي ام ببخش

    راستي يه سوال داشتم هيچوقت اسم واقعي اتو بهم نگفتي اصلا نميدونم دختري يا پسر

    اگه دوست داشتي بهم بگو

    برات آرزوي سلامتي كامل و تندرستي و شادابي دارم

    به خدا مي سپارمت

    به اميد ديدار خيلي مواظب خودت باش

    علي نگهدارت

    + يه روزي اشنا 

    زندگي سخت نيست ، ما سختش مي کنيم

    دل ها تنگ نيست ، ما تنگش ميکنيم

    عشق قشنگ نيست ، ما رنگش ميکنيم

    دل هيچ کس بد نيست ، ما سنگش ميکنيم

    + يه روزي اشنا 

    صد بار به سنگ كينه بستند مرا

    از خويش غريبانه گسستند مرا

    گفتند هميشه بي ريا بايد زيست

    آئينه شدم باز شكستند مرا

    سلام

    خوفي؟؟؟

    بهتر شدي ؟؟

    چرا نمي ياي لااقل يه خبر بدي از خودت .....

    چرا درك نمي كني حال ما رو ...... بابا دلواپستيم عزيزم .....

    دلم برات تنگيده .....

    سلام دوست عظيم الجثه من

    خوبي ؟

    چه خبرا ؟

    مگه بهتر نشدي ؟

    چرا به ما ديگه سر هم نميزني ؟!

    من كه خيلي چشم براهت موندم ...

    دلم شور زد گفتم بيام يك حالي ازت بپرسم

    منتظرتم بيا ديگه ...

    اونورِ اين‌ شب‌ِ کلَک‌ ، من‌ُ ترانه‌ تَک‌ به‌ تَک‌
    خونه‌ مي‌ساختيم‌ روي‌ باد ، دريا مي‌ريختيم‌ تو اَلَک‌
    مسافراي‌ کاغذي‌ ، رَد شده‌ بودن‌ از غبار
    تو قصه‌ باقي‌ مونده‌ بود ، شيهه‌ي‌ اسب‌ِ بي‌سوار
    گفته‌ بودن‌ صدتا کليد براي‌ ما جا مي‌ذارن‌
    مزرعه‌هاي‌ گندم‌ُ براي‌ فردا مي‌ذارن‌
    فردا رسيدُ خوشه‌يي‌ تو دست‌ِ ما باقي‌ نموند
    سقف‌ِ ستاره‌ها شکست‌ ، رو سرمون‌ طاقي‌ نموند
    با کليداي‌ زنگ‌ زده‌ ، قفلاي‌ بسته‌ وا نشد
    سکه‌ي‌ دلسپردگي‌ ، تو جوب‌ِ ما پيدا نشد

    تو سفره‌مون‌ هميشه‌ سين‌ِ ستاره‌ کم‌ بود
    هميشه‌ تا رسيدن‌ فاصله‌ يک‌ قدم‌ بود

    کسي‌ به‌ ما نشون‌ نداد که‌ انتهاي‌ خط‌ کجاست‌ ؟
    آهاي‌ درختاي‌ انار ! ديکته‌ي‌ بي‌غلط‌ کجاست‌ ؟
    چرا تو آسمونمون‌ پرنده‌ گوشه‌گير شده‌ ؟
    چرا نمي‌رسيم‌ به‌ هم‌ ؟ چرا هميشه‌ دير شده‌ ؟
    تو دفترِ سکسکه‌مون‌ چن‌ تا ترانه‌ خاليه‌ ؟
    چن‌ تا ترانه‌ قصه‌ي‌ ممتدِ بي‌خياله‌ ؟
    چن‌ تا صداي‌ بي‌صدا سکوت‌ُ فرياد مي‌زنه‌ ؟
    زغال‌ِ شام‌ِ آخرُ دستاي‌ کي‌ باد مي‌زنه‌ ؟
    تو غيبت‌ِ حنجره‌ها ترانه‌سازيمون‌ چيه‌ ؟
    يکي‌ به‌ من‌ جواب‌ بده‌ ، آخرِ بازيمون‌ چيه‌ ؟

    تو بازي‌ِ کلاغ‌ پَر ، هيشکي‌ نشد بَرَنده‌ ،
    قصه‌ي‌ ما همين‌ بود: پرنده‌ بي‌ پرنده‌ !

    سلام

    آپم

    حتما سربزن

    سلام

    بهتر نشديد؟؟

    يا علي

    ماجراي سلموني!

    + حنانه 

    سلام

    تصادف؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

    الان خوبين؟

    چرا؟...لعنت به هرچي تصادفه....هيچ خاطره ي خوشي ازش ندارم..هيچ

    خوشحالم سالمين و خوب

    سلام دوست قديمي!
    خوبي؟! حالت بهتر شده كه ان شالله؟!
    برگشتم از مسافرت با سفرنامه اومدم!
    [گل] درود ....


    پروين اعتصامي چنين مي سرايد :


    كه من پروين فروغ شهر ايرانم ..

    پاينده باد ايران .... [گل]
       1   2   3   4   5    >>    >