بس نشد؟!؟؟؟
دلم تنگ است دلم مي سوزد از باغي که مي سوزد نه ديداري، نه بيداري نه دستي از سر ياري مرا آشفته مي داند چنين آشفته بازاري
***
تمام عمر بستيم و شکستيم به جز بار پشيماني نبستيم جواني را سفر کرديم تا مرگ نفهميديم به دنبال که هستيم
عجب آشفته بازاري است دنيا عجب بيهوده تکراري است دنيا
چه رنجي از محبت ها کشيديم برهنه پا به تيغستان دويديم نگاه آشنا در اين همه چشم نديديم و نديديم و نديديم
سبکباران ساحل ها نديدند به دوش خستگان باري است دنيا مرا در اوج حسرت ها رها کرد عجب يار وفا داري است دنيا
ميان آنچه بايد باشد و نيست عجب فرسوده ديواري است دنيا عجب خواب پريشاني است دنيا عجب يار وفاداري است دنيا عجب درياي طوفاني است دنيا
سلام
خوشخالم كه سالميد.
من شمارو باور دارم وگفته هاتونو.از اون كامنتاي قلابي هم كسي براي من نگذاشته.فقط چند شاگرد كه نگران حال استادشون بودن اومدن وخواستن از بقيه كه براي استادشو دعا كنندوهراز گاهي با مطالبي كه مورد علاقه شما بوده وبلاگتونوبه روز كردن.نميدونم من دقيقا در جريان نيستم ولي اومدم بگم كه خوشحالم كه هستيد.
منتظرپستاي بعديتون هستم خبرم كنيد.
التماس دع
يا علي
واي!
چه مهربوووون
سلام داداشيييييييييييييي
خوبي؟
چي شده بهت؟مردم من.خيلي ناراحت و نگرانت شدم وقتي پيام شاگرداتو خوندم.خيلي خيلي نگرانت شدم..
داداشي الان بهتري؟بايد منو ببخشي از اينکه دير اومدم.واقعا شرمنده داداشي جونم.مي دونم آجي نبايد اينطوري باشه ولي به خدا هم دير پيغام رو خوندم هم اينکه هر دفعه خواستم بيام برق مي رفت واقعا شرمنده.الان با خودت ميگي اين عجب آجي بديه.ولي به خدا اينطوري نيستتتتتتت.
خيلي مراقب خودت باش داداش جونم.ايشاالله زودي خوب شي
دوست دارم داداشي جونمممممممممممممممم
در پناه حق