• وبلاگ : غريب آشنا
  • يادداشت : سلام قيصر
  • نظرات : 45 خصوصي ، 84 عمومي
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2   3   4   5    >>    >
     
    + مريم 
    غم زمانه خورم يا فراق يار كشم؟...
    امشب دلم گرفته بود از مزار گفتي و قيصر..پس از ان غروب رفتن ...اولين طلوع من باش ..شب و از قصه جدا كن ..چكه كن رو باور من ..خط بكش رو جاي پاي گريه هاي اخر من....اميدوارم هيچ وقت غمگين نباشي..
    + سارايي كه ديگر تنها نيست 

    سلام دوست عزيز خوشحال مي شم كه در لينك شما باشم داداش

    بازم بياين خوشحالم مي كنيد باي

    چقدر متنت غمگين يه غم سنگين كه نميشه حملش كرد چيه اون غم

    اين قيصر كيه كه ازش نوشتي

    منتظرم تا بيايي و به تمام سوالاتم جواب بدي

    بازم برات آرزوي سربلندي و سلامتي دارم

    اميدوام هيچوقت غمي تو دلت نباشه و ديگه صدات بغض نداشته باشه اي كاش ميدونستم غمت چيه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    وبلاگم به روز شد بالاخره. مردم تا به روز شد!!

    حرف ها دارم بزنم يا نزنم ....

    دلتنگيهايتان غريب نيست برايم .. روزگاريست كه من مي نالم و كسي نيست بفهمد كه دلم رنگ پس داده از اين نفس از اين همه گناه ...

    يا حق.

    بسم الرب الحسين عليه السلام

    سلام

    ضمن تشكر از حضور گرمتان در فرشتگان رنجور ،هر دو قسمت را بسيار ساده وزيبا نوشته اي هم درد دل با قيصر ،هم با پروردگار متعال را...

    ضمن تبريك ايام ميلاد امير المومنين وآرزوي توفيق در ايام مبارك رجب وايام البيض والتماس دعاي مخصوص، با مطلبي باعنوان درسي از حضرت ابراهيم عليه السلام بروزم وچشم براه نظرات كارشناسي شما.....

    اگر اشتباه گفته ام بگوييد.....

    ياعلي مدد.

    سلام

    متشكرم براي حضور شما در ديار پاييز و اينكه من رو مورد لطف قرار داديد

    قيصر امين پور آشناي تمامي شعر و ادب دوستان عزيز هست و من هم واقعا هميشه با خوندن اشعار ايشون لذت مي برم

    مطلب غمگين و درد دل صميمانه اي بود

    متشكرم و باز هم منتظر شما در پاييز هستم و مشتاق دعوت به اين كلبه ي با صفا

    موفق باشيد

    دختر پاييز با احترام

    سلام!تمام حرفم اينه!

    همچنان در جستجويم عشق بي فرجام را
    گر چه مي دانم نخواهم يافت از او کام را
    سالها در حسرت يک صبح صادق مانده ام
    تا که از يادم برد يک لحظه ي اين شام را
    سر بزيرم آنچنان کردي که هر جا مي روم
    جز تو در چشمم نخواهم يافت خاص و عام را
    بر سرم آوار شد هر لحظه درد تازه اي
    از همان روزي که بردي از دلم آرام را
    هيچ تاثيري نديدم هر چه گفتم با دلم
    بس کن اين ديوانگيها را رها کن دام را
    بال و پر دارم چه حاصل ؟جرات پرواز نيست
    چاره اي جز مرگ کو خو کرده ي اين بام را
    هر کجا آوازه ام پيچيد ننگي تازه شد
    از چه مي ترساني آخر اين من ِ
    بدنام را
    تار و پودم سوخت باد آمد که بر بادم دهد
    گفتم از سوي تو بايد آورد پيغام را
    احتياجي نيست با من با مدارا سر کني
    حاضرم تا از لبانت بشنوم دشنام را

    عاقبتتون به خير.يا خودش!

    سلام
    هر دو تا مطلبتون رو خوندم
    اينجور مطالب رو دوست دارم چون تکونم ميده ...
    از حرفاتون فهميدم که يه دردي داره توي وجودتون زنده ميشه و اون دردآدم شدنه ..خيلي خوبه
    اگه مي خواهيد روحتون بزرگ بشه .. لحظه اي اين درد رو از خودتون درد نکنيد .. که اين درد عامل تحرکه ... اين از اون دردهاست که آدم ميگه دردخواهم دوا نمي خواهم ... غصه خواهم نوا نمي خواهم ...
    هر وقت اين درد به قلبم چنگ مي زنه بيشتر مصمم ميشم براي حرکت کردن به سمت او ... البته اين درد درمون داره ....و درمون اين درد تو آغوش اون نگار بي همتاست ... لقاء الله دروغ نيست ....
    فمن کان يرجوا لقاءالله فليعمل عملا صالحا
    هر کس به ديدار پروردگارش اميد دارد بايد عمل صالح انجام دهد
    اون موقع است که آدم به خوشي و سرمستي و آرامش ابدي مي رسه
    برادرم غمگين نباش که دنيا با همه ي بدختيها و دلتنگي و سختيهاش فانيه .....
    فکر کردن به اين موضوع به من آرامش ميده
    هر چه بيشتر به خدا نزديک بشيد از دلتنگيتون بيشتر کم ميشه .....
    در ضمن سعي کنيد هر روز بعد از نمازتون سجده ي شکر به جا بياريد ... سر به سجده بذاريد و نعمتها و استعدادها و داشته هاتون رو به ياد بياريد و خدا رو از ته دل شکر کنيد .... خيلي آرامش بخشه ...
    من هم گاهي از همه چيز و همه کس به خصوص خودم خسته و دلتنگ ميشم ، اون موقع است که اگر يه دل سير تو آغوش خداي خودم گريه نکنم آروم نميشم ...
    يا حبيب قلوب الصادقين
    يا غياث المستغيثين
    يا غايه آمال العارفين
    يا انيس القلوب

    يا الله
    ياحق

    گل نيلوفر در مرداب مي رويد تا همه بدانند در سختيها ، بايد زيباترينها را بيافرينند...روزگارت نيلوفري باد

    هر کاري کردم نتونستم براي متن بالايي پيام بزارم !!!
    شما چرا شرمنده ؟ دشمنتون شرمنده .
    هميشه خوب مينويسيد
    يه کنجکاوي کوچولو ، چي تدريس ميکنيد ؟

    سلام

    نظرات پست جديدتون غير فعال شده. به خاطر همين از اينجا كامنت ميذارم.

    چرا فكر ميكند دوستان شما را فراموش كردند يا اينكه مثل سابق با شما صميمي نيستند؟ باور كنيد اين مسأله اصلا به خاطر هك شدن شما و اتفاقاتي كه براتون افتاده نيست. شايد تأثير داشته باشه ولي دليل اصلي اين نيست.

    باور كنيد اين روح افسردگي مدتيه كه در پارسي بلاگ عادي شده.

    يه روزايي بود كه به محض اينكه به روز مي كردم ظرف كمتر از چند ساعت بعدش بيست سي نفر از دوستام ميومدند و برام كامنت ميذاشتند و به جز نظر دادن احوالپرسي هم باهام مي كردند.

    ولي الان تك و توك پيداشون ميشه و تازه احوال هم نمي پرسند.

    دوستان صميميم كه ديگه عمرا كامنت نميذارند.

    تازه به كامنت هام هم جواب نمي دهند.

    اين موضوع فقط مختص شما نيست. اين يك جريانيه كه در بين بلاگرها عادي شده. از بس كه يك گروه مزاحم بقيه شدند و روح وبلاگ نويسي را از بين بچه ها بردند.

    سرعت افتضاح اينترنت هم مزيد بر علت شده.

    ديگه اون صفا و صميميتي كه بين بچه ها در اين سرويس بود وجود نداره. يكي يكي دارند وبلاگ هاشون را مي بندند.

    باز خدا را شكر كنيد كه هنوز اين همه بامعرفت پيدا مي شوند كه ميان و براتون كامنت هم ميذارند.

    باور كنيد من قبل ازبيماري تون چندان شما را نميشناختم و گاه گداري مطالبتون را ميخوندم و نظر ميدادم. ولي هيچ وقت نظرم نسبت به شما عوض نشد و هنوز هم مثل سابق قبولتون دارم.

    اميدوارم شادي و صميميت دوباره به جمع شما و ما برگرده.

    ميلاد فرزند خلف امام رضا عليه السلام، حضرت جواد الأئمه عليه السلام را نيز خدمت شما تبريك مي گويم.

    يا جواد الأئمه ادركني

    سلام استاد

    خواستم واسه لينك بالا کامنت بذارم اما نشد

    من شما رو جز در فرصت دنياي مجازي اونه م دورادور نميشناسم

    اما ناديده خدمت شما و تعهدو قلمتون ارادت دارم

    حرفهاتون همه حقه

    چه جاي شکر و شکايت

    اگه جزيره نشين شده الان درسته دريغ نکن

    درد دلهات رو با زنده ياد امين پور هم خوندم

    دلم گرفت از اينکه عاقبت تعهد غربته

    خدا پشت وپناهت

    گر ز دست رلف مشکينت خطائي رفت، رفت

    ور ز هندوي شما برما جفائي رفت، رفت

    برق عشق از خرمن پشمينه پوشي سوخت،سوخت

    جور شاه کامران گر بر گدائي رفت، رفت

    در طريقت رنجش خاطر نباشد مي بيار

    هر کدورت را که بيني چون صفائي رفت،رفت

    عشق بازي را تحمل بايد اي دل پاي دار

    گر ملالي بود بود و گر خطائي رفت،رفت

    گر دلي از غمزه ي دلدار باري بُرد، بُرد

    ور ميان جان و جانان ماجرائي رفت ،رفت

    از سخن چينان ملالت ها پديد آمد ولي

    گر ميان همنشينان ناسزائي رفت، رفت

    عيب حافظ گو مکن واعظ که رفت از خانقاه

    پاي آزادي چه بندي، گر به جائي رفت رفت

    حافظ

    سلام

    با اين حساب به جاي از خدا بي خبر بايد اسممو بذارم از همه جا بي خبر

    من از بعد از عيد جرياناتي بابت خوزستاني بودنم برام ژيش اومد كه نمي تونستم كانكت شم.

    نمي دونم چي شدي ولي خيلي دلم مي خواد بدونم الان چه طوري و چي شده چه اتفاقي افتاده

    راستي خدا بد نده ان شاء الله كه خيلي زود خوب مي شي

    من تازه اومدم اهواز و الان پيامتو ديدم.

    منو بي خب نذار منتظرم بدونم چي شده.

    موفق باشي

     <      1   2   3   4   5    >>    >