سلام استاد
خواستم واسه لينك بالا کامنت بذارم اما نشد
من شما رو جز در فرصت دنياي مجازي اونه م دورادور نميشناسم
اما ناديده خدمت شما و تعهدو قلمتون ارادت دارم
حرفهاتون همه حقه
چه جاي شکر و شکايت
اگه جزيره نشين شده الان درسته دريغ نکن
درد دلهات رو با زنده ياد امين پور هم خوندم
دلم گرفت از اينکه عاقبت تعهد غربته
خدا پشت وپناهت
گر ز دست رلف مشکينت خطائي رفت، رفت
ور ز هندوي شما برما جفائي رفت، رفت
برق عشق از خرمن پشمينه پوشي سوخت،سوخت
جور شاه کامران گر بر گدائي رفت، رفت
در طريقت رنجش خاطر نباشد مي بيار
هر کدورت را که بيني چون صفائي رفت،رفت
عشق بازي را تحمل بايد اي دل پاي دار
گر ملالي بود بود و گر خطائي رفت،رفت
گر دلي از غمزه ي دلدار باري بُرد، بُرد
ور ميان جان و جانان ماجرائي رفت ،رفت
از سخن چينان ملالت ها پديد آمد ولي
گر ميان همنشينان ناسزائي رفت، رفت
عيب حافظ گو مکن واعظ که رفت از خانقاه
پاي آزادي چه بندي، گر به جائي رفت رفت
حافظ