مي دوني وقتي كه خدا داشت بدرقه ات مي كرد بهت چي گفت؟؟
گفت: جائي كه داري ميري مردمي داره كه ميشكننت... نكنه يه وقت غصه بخوري، من همه جا باهاتم، تو تنها نيستي...
تو كوله بارت دل ميذارم كه جا بدي...
عشق مي ذارم كه ببخشي...
اشك مي دم كه همراهيت كنه...
و مرگ كه بدوني براي هميشه بر ميگردي پيشم...
"مرگ هم عرصه بايستهاي از زندگي است"
بسيار متأثر شدم...
روحش شاد...
يادش گرامي...