• وبلاگ : غريب آشنا
  • يادداشت : شكيبايي هم خاطره شد...
  • نظرات : 28 خصوصي ، 162 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    ايستاده ام با قامتي غروبين , در انتظار رسيدن رفتن تو , مانده ام حيران , در چگونه گذرانِ فصل غربت , تو ميروي و من به ظاهر مانده ام , اما من هم دلم با تو راهي شد . شايد که کمي از احساس غربت را بکاهم يا کمي از غربت لحظه هايت کم کنم . مي آيي , ميدانم در چشمانت , در نگاهت ميخوانم , با آهنگي پر اميد