• وبلاگ : غريب آشنا
  • يادداشت : شكيبايي هم خاطره شد...
  • نظرات : 28 خصوصي ، 162 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    همه از يك حادثه مي گويند ...

    خبري بد

    مگر قرار همه ي مرغان دريايي گريه بود ؟

    كنار جمعه خوابيده بودم انگار

    كه از بامداد زخمي بود

    و در كنار حادثه هم

    تمام جمعه گي اش باقي مي ماند ...

    از يك سيب مي گويم

    كه كنار عكس سهراب نقاشي شده است

    و كلمه

    كه كلمه ي بعد هم سقوط كند

    عابران

    تمام عابران

    از خط هايي عبور مي كنند كه سال هاست مرده اند

    از رفتن هاي مكرر

    و من هم عبور مي كنم

    به يك حراجي مي روم

    انتهاي جمعه

    شايد طرحي از يك سيب بخرم

    براي تمام كساني كه دوستشان دارم

    و كمي پاييز

    كمي دريا

    تعدادي مرغ دريايي

    كه براي عادت هاي جمعه

    بخوانند ...

    و از اين بالا كه ترافيك را مي بينم

    از جمعه تا جمعه

    با جمعه ام

    كه شايد طرحي از يك سيب برايم بياورند ...

    همه از يك حادثه مي گويند

    خبري بد

    مگر قرار تمام مرغان دريايي گريه بود ؟

    به قول ( ) : نرفتم ? نرفتي ? رفت

    نرفتيم ? نرفتيد ? رفتند ...