اين زخمهاي كهنه مرا ول نمي كنند رحمي به رنگ آبي اين دل نمي كنند
حتي دو چشم خيسِ خودم بر وخامتم شبگريه اي شبيهِ اوايل نمي كنند
در حيرتم كه اين همه خنجر چرا نگاه ، بر اين شناسنامهء باطل نمي كنند؟!