تا که بوديم نبوديم کسي کشت ما را غم بي هم نفسي تا که خفتيم همه بيدار شدند تا که مرديم همگي يار شدندقدر آن شيشه بدانيم که هست نه در آن موقع که افتاد و شکست
(خوشحال ميشيم اگه افتخار بديد و سري به خانواده کوچک ما بزنيد[قلب])