سلام

نه دوستامو فراموش نمي كنم چون جزئي از خاطراتمن اما نمي تونم به همه سر بزنم

خيلي كار دارم خيلي يه ثانيه هم بيكار نيستم

باور كنيد

ممنونم كه اومدي پيشم دوست گلم

موفق باشي

التماس دعا

يا علي

دوست خوبم سلام....سيمرغ مهربون ممنون كه اومدي اينقدر با شعرات حاليدم كه نگو!!!!!!فعلا يك مزون زدم و كلي سرم شلوغه ولي هر از چند گاهي كه براي نفس گيري بيام توي وبلاگ حتما سراغ سيمرغ افسانه اي خودم هم ميام ...تا نفسگيري بعد خدا با تو ...

سلام عليکم

البته که يادمونه

حالتون چطوره؟

روح مرحوم امين پور شاد.

سروده هاش بسيار دلنشينه و با روح انسان، سازگار.

سلام

ببخشين انقدر دير سر زدم...

شرمنده ....

ياحق...

سلام ممنونم كه سر زديد هر چند هنوز تو هنگ كردنم چون نشناختمتون

سلام

جانا سخن از زبان ما مي گويي.

يادش گرامي باد آن سفر كرده.

ممنون كه دعوتم كردي.

شاد باشي و بي دل

كه: جز بي دلي من علاجي نديدم.

سلام هموطن!

من هم خيلي وقت نبودم ... اما حالا خوشحالم كه هستي... كه هستم ... مانا باشي و سر بلند مثل نخلهاي سربريده ي ديار دردمندمون....

سلام آجي خوبي آره يه زره از نوشته هات يه زره از خودم كه تنهام داغونم از زمونه سيرم نميدونم چيکار کنم ميخام هميشه با اجازت تو وبت باشم تا جون بگيرم آروم بشم

سلام دوست خوبم .

خيلي ممنونم كه يادمون هستي و سرميزني

خوشحالم كه برگشتي و مينويسي

موفق باشي و برقرار ...

بيا با من دلم تنها ترين است
نگاهت در دلم شور آفرين است

مرا مستي دهد جام لبانت
شراب بوسه ات گيرا ترين است

ز يك ديدار پي بردي به حالم
عجب درمن نگاهت نكته بين است

سخن از عشق ومستي گوي با من
سخن هايت برايم دلنشين است

مرا در شعله ي عشقت بسوزان
كه رسم دوستداريها همين است

نشان عشق را در چشم تو خواندم
دلم چون كويي آيينه بين است

به من لطف گل مهتاب دادي
تنت با عطر گلها همنشين است

دوست را هم تو باش آغاز وپايان
كه عشق اولي وآخرينست

خوشحالم كه هستي

سلام و ايام به كام

انشاالله هميشه آشناي خوبي ها و غريب بدي ها باشيد غريب آشناي عزيز

موفق و سربلند و در پناه حق .

منتظر مطالب زيباتون هستم

سلام غريب آشنا.خوبي؟عجب كه دوستاي قديمي سراغي از ما گرفتن؟؟؟؟!!!!

بله.من همون سارا پرتقاليم كه الان رنگ و بو و حال و هواي لاگ و نوشته هاي و اين دل كويري ما زمين تا آسمون فرق كرده با اون موقع

مرسي سر زدي.

ايام به كام

پيش پاي نو بهارم، بامن از گلها بگو ............

پشت پرچينهاي باغ از رقص بلبلها بگو.........

از شميم عطر گلها زباغستان دل بگو ........

از شقايق هاي عاشق ، عطر سنبلها بگو .....

از غرور غنچه اميد و اين دلهاي وابسته بگو .......

با من از رگبار باران بيقراريهاي ابرها بگو .......

از تلاطمهاي دريا ، صبر ساحلها بگو ........

از پرپر شدن هزاران گل در اين خاک بگو .....

بازهم از ريشه جوشان اين گلها بگو .......

از لب خندان اشک شوق گلهاي سرخ بگو .....

کاروان گل رسيد ، از عشق محملها بگو ...........

از گل محمدي که مي راند مرا تا خاطره بگو ......

از من و تو ، شعله جانسوز محفلها بگو ........