• وبلاگ : غريب آشنا
  • يادداشت : پيروزي مدرن!!
  • نظرات : 33 خصوصي ، 141 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <    <<    6   7   8   9   10      >
     

    خواهش ميکنم

    باشه حتما اگه خودم لايق درگاه خدا باشم حتما برات دعا ميکنم

    اميدوارم مشکلي که به کارت افتاده هرچه زودتر باز بشه

    اميدوارم که شما رو هميشه شاد و سلامت ببينم

    موفق باشي

    در پناه حق

    بازم به من سر بزن

    راستش دلم مي خواست همه تو ارديبهشت بهم تبريك بگن،ولي خب...شناسنامه س ديگه...
    ngl

    خووووب چه عجب اين پارسي بلاگ بي خيال ما شد! نميذاشت حرفمو تا آخر بزنم مجبور شدم تو وبلاگ خودم ازت تشكر كنم!

    به هرحال ممنونم كه تو جشن تولدم بودي و اينكه من يه ارديبهشتي متولد فروردينم،همين!

    را

    راستي

    vhsjd
    ;i

    راستي

    راستي

    نمي دونم چي بايد بگم، چي دارم كه بگم؟ اصلا مگه ميشه چيزي گفت؟... اشك توي چشمام حلقه زده ولي به حال كي؟ نمي دونم...

    چه بايد كرد...؟!

    سلام

    مطلب زيبا بود

    موفق باشي

    سربزن بروزم

    باي

    در مورد پست قبلي هم بايد بگم تو اگر بنشيني من اگر بنشينم

    چه كسي برخيزد؟!

    بعد شروع شدم به دويدن درست مثل يک تکه باد که درخلا سردي وراي خودش زوزه مي خورد ومي چرخد... شروع شدم به دويدن ودرهر دو ، پوست تنم از شباهت بي حدي به گربه هاي لميده روي تختهاي اشرافي حرمسرايي باشکوه درسده ي نمي دانم چند هجري ترک مي خورد وذهنم تورم دردناکي داشت به نام زن !

    ومن هبوط کردم به مردي که هرشب ساقه ي ترد اندامم را مي پيچد وهر صبح تيشه ي مردانگي اش را به اعتبار قرن ها سکوت مداوم من به ريشه ي دستهايم ميکوبد ومن ميشوم زني که خودش را درخاک سرد گور مي کارد به اطمينان هيچ وقت سبز نشدن ومن مي شوم زني که درآستانه ي دنيا گندم عصيان تمام نانوايي هاي کوچه پس کوچه هاي تاريخ را آسياب مي کند وناني مي پزد که زير دندان فرزندان آدم طعم جهنم مي دهد جهنمي که به طعم حزن انگيز بهشت آلوده است !

    بلند ميشوم زنانگي ام را براي دويدن به دنبال گرگهايي که سرچشمه ي طغياني نابارور را درمن رقم مي زنند ... واينگونه است که زن کلمه اي مي شود درمن براي بودن ...

     <    <<    6   7   8   9   10      >